اخرين نوشته از پاييز 95

زمستون از راه نرسيده داره چشم غره مياد....

داره ثابت ميكنه كه اين حنا از اون حناها نيست كه پاييز سرمون گذاشته...

شايدم نه، پاييز داره خودي نشون ميده و ميخاد بگه دست كمي از زمستوني كه هممون دلمون براش تنگ شده نداره .....

حق داره منم باشم نشون ميدم كه من دست كمي از اين زمستوني كه برا رسيدنش جشن ميگيرين ندارم

سرما يه وقتا واقعن جشن گرفتن داره،با اينكه خودش سرده اما گرمي هديه ميكنه به خونه هاي مردم

همه رو دور هم جمع ميكنه 

برف يكي از بهترين بركات خداست

و زمستون يكي از بهترين فصلاي پر بركت خدا

خيلي زيباست 

خيلي

 

پ.ن:اين هفته پي در پي داره برف ميباره و اردبيل سرده سرد شده و برف پوش

وجاي بسي خوشحالي مدارس هم تعطيل...قشنگياشم كه تمومي نداره

 

4 دي ماه سال گذشته عالي بود ويه سال گذشت اين روزا يكم عهد شكني كردم اما بايد حواسمو بيشتر جمع كنم.....تا 4 دي ماه همين امسال دوباره تجديد عهد ميكنم

زمستونم رسيد

پيشنهاد اين روزاي من ،افشين مقدم گوش بدين تو اين روزا ميچسبه،زمستون

فك كنم يه آهنگايي براي همه خاطر انگيزه ،من كه پر از خاطرات خوشم با آهنگ زمستون 

 

ديشب كلي شعر خوندم و كلي حالم خوب شد،مولانا،پروين اعتصامي،جبرا خليل جبرا و حافظ

فال گرفتم گفت

ما آزموده ايم در اين شهر بخت خويش

بيرون كشيد بايد از اين ورطه رخت خويش...

كاملن معلومه كه حالم خوب نيست اما درستش ميكنم جناب حافظ ،و يه روز بلند بلند خواهم گفت: اي صبا نكهتي از كوي فلاني بمن آر

مطمئن باش

 

و پي نوشت اخر اينكه چن وقته ميخوام از نظامي يه تيكه بزارم وقت نميشه حتمن ميزارم هم از ليلي و مجنون نظامي و هم از پروين.....

 

 

يلداتون قشنگ

 

همين

 

 

حال وهوای همین حوالی...