حال و هواي جديد

ساخت وبلاگ
امروز از روي شناسنامه سنم بيشتر شد

و شدم 26 ساله

اوايلش  نسبت به بالارفتن حساسيت نشون ميدادم و مقاومت ميكردم جلوي گفتن اينكه يه سال سنم بيشتر شد درست نصفي از سال ميگذشت تا من به بقيه و خودم سن درستم و بگم و يه سال كمتر نگم

چون نميتونستم با سن جديد كنار بيام بايد ماهها ميگذشت تا قبولش ميكردم نه اينكه خجالتش رو بكشم چون قبل از اينا سني نداشتم و الانشم ندارم

واقعيتش داشتم با خودم كلنجار ميرفتم چون هميشه توي روياهام و پس گوشه هاي ذهنم  از هر سنم يه انتظاري داشتم ولي وقتي هر سال ميرسيدم به سال جديد ميفهميدم هيچي نشدم براهمين مقاومت ميكردم وبه خودم ميگفتم هنوز بيست سالم نشده ،هنوز بيست و دوسالم نشده ،هنوز بيست وپنج سالم نشده ،هنوز وقت دارم....

اما تازگيا ياد گرفتم هر چي كه هست هرچي شدم ونشدم

قبولش كنم

زندگي ارزش غصه خوردن رو نداره

اينو يه نفر كه توي تمام سالاي زندگيش هر روز با هر طلوع وغروب غصه ميخورد ميگه،اينو كسي ميگه كه به اندازه هزاران ساله ها غصه خورده

فك كنم

خدا منظور از خلقتش غصه خوردن و حسرت خوردن نبوده،يعني مطمئنم كه نبوده

پس منظورش چي بوده؟

آدما منحصر بفردن و منحصر بفرد فكر دارن

هركسي با فكرش وبا طرز زندگيش به خودش و به خداي خودش ثابت ميكنه كه منظورش از خلقت اون چي بوده.....

بقول اون عزيز پس به اندازه همه ادما"منظور خلقت" وجود داره

فك كنم اگه شاد باشم وشاد زندگي كنم

لااقل يه نفر ديگه ازمنظور خدا قشنگتر برداشت ميكنه.....

ميخوام قشنگتر زندگي كنم،با خورشيد ،با آسمون،با هوا،با آدما و با خودم مهربونتر باشم

تا لبخندشو ببينم

نميخوام آخر خط پشيمون باشم

همين!

نوشته شده در چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۶ساعت ۴:۳۰ ب.ظ توسط مینا|

حال وهوای همین حوالی...
ما را در سایت حال وهوای همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamenhavaleo بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 20:01