سالهای بعد من !

ساخت وبلاگ

 

امروز میخام یه متن بلند بالا بنویسم 

دلم یه درد ودل حسابی میخاد...

پس

شروع.

امروز بیستم تیر ماه 1398 ،98 ای که حتی با این همه مدت گذشتن ازش بازم عادت نکردم بهش و هنوز حس میکنم شروع نشده ، 98 ای که هنوز برای من شروع نشده هر چند انگار 28 ساله که زندگی برای مینا شروع نشده،هنوزم هر بهار منتظر شروع زندگیم و هر پاییز نا امید از اومدنش...

زندگی برای من اوایلش که فهمیدم چه خبرا هست یه چیز قشنگ بود شبیه " حال همه ما خوب است " اما من باور نکردم چون باور کردنی نیست ،من هنوزم با این همه سن نمیدونم معنی زندگی چی هست...

و آیا برای من شروع شده یا نه؟

و اما این روزا

من بعنوان یه آدم بسیار امیدوار به آینده که هیچ وقت هم نا امید نمیشم مثل همیشه امیدوار بودم که ،یعنی تو خیال خودم حس میکردم که این تابستون با شروعش حس خوبی خواهم داشت ،حال خوب و چیزای خوب،اما ....البته بد نبود ولی اونجوری که فک میکردم هم نیست 

داغ هست ولی من خنک نیستم

تابستون 98 هم شبیه خودشه برای من با چیزای عجیب و دور از تصور شروع شد با بی پولی با ناراحتی و با دوباره خیال و خیال

من هیچ وقت شاید بهتره بگم مینا جان من هیچ وقت ، چون قراره خودم بعد از گذشت مدتها بعد بخونم میخوام مخاطبش خودم باشم،بله مینا من هیچ وقت توی حال زندگی نکردم وانگار که نخواهم کرد انگار نیمی از وجودم توی گذشته ها و خاطره اش جا مونده و نیم دیگر به آینده و معجزه هاش تعلق داره ،به معجزه اعتقاد داری؟

من زمانی داشتم و بشدت 

اما الان به خودم شک دارم ،به معجزه ولی نه.

معجزه هست اما برای من بعید بدونم

اما این روزا بشدت همه ی زندگیم رو گذاشتم به گردن معجزه ،معجزه امتحانا ،معجزه کنکور دخترا ، معجزه استخدام و...

پ.ن: دلم میخواست کلی چیزایی که نوشته بودم و از دلم براومده بود رو داشتم ولی حیف که پرید

پس فعلن همینا

امروز ولی بیست و دوم تیر ماه و تولد امام غریبی هاست

ولی نمیدونم که دعا کنم یا نه

چون من خیلی وقته از دعا کردن میترسم 

نمیدونم تقصیر من شد یا خدا ولی به هر حال یه مسافه خیلی زیادی الان بین من و خداست

همین

حال وهوای همین حوالی...
ما را در سایت حال وهوای همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamenhavaleo بازدید : 55 تاريخ : جمعه 24 آبان 1398 ساعت: 13:41